یلدا ونی نی
سیلام سیلام یلدا ی دخمل نازم مبارک دیگه داریم به روزای اخر خاطرات انتظار تو میرسیم و به شروع یه زندگی جدید تو که وارد این دنیا بشی و این دنیا رو هم ببینی هر بار که به وبلاگای دیگران سر میزنم دلم اب میشد و میگفتم کی میشه منم از خاطرات وجود تو لحظات بودنت و شیرین کاریات بنویسم و بگم که اون لحظه چه حس و حالی داشتم کی میشه عکساتو بندازم و بهت بگم که این روزا چه طور گذشتن و تا الان تا چشم روی هم گذاشتیم تو 1 هفته دیگه به امید خدا تو بغلمونی هنوز نمیدونم چطور باید تو بغل بگیرمت چه احساسی داره وقتی که یه بچه ی کوشولو بغل...
نویسنده :
مامان سودی
19:57